کوئنتين تارانتينو

اوايل زندگي
 

تارانتينو فرزند مک هاف، زاستوپيل، پرستار و توني تارانتينو، بازيگر و موزيسين آماتور است. پدر تارانتينو ايتاليايي، آمريکايي است. او قبل از آن که تحصيلات خود را در پانزده سالگي نيمه کاره رها کند، در دبيرستان «ناربون» در شهر هاربور درس مي خواند. او آموختن بازيگري را در کارگاه تئاتر «جيمز بست» ادامه داد. در 22 سالگي، در فروشگاه اجاره يي «ويدئو آرشيوز» استخدام شد. در آنجا تارانتينو و علاقه مندان به سينما مانند «راجرآواري» تمام وقت خود را صرف بحث و پيشنهاد درباره ي فيلم ها به مشتريان مي کرد.

حرفه ي فيلم و سينما
 

بعد از آن که تارانتينو با «لورنس بندر» در هاليوود ملاقات کرد، بندر که يک تهيه کننده ي فيلم بود، او را تشويق به نوشتن يک فيلمنامه کرد. تارانتينو همان زمان فيلمي به نام «تولد بهترين دوستم» (1987) را کارگرداني و در نوشتن فيلمنامه اش مشارکت کرد. متأسفانه حلقه ي آخرين فيلم در آتش سوزي آزمايشگاه تقريباً از بين رفت. ولي اين فيلمنامه توانست اساس فيلم داستان عشق حقيقي با نام ديگر «روماني واقعي» را تشکيل دهد. در ژانويه ي 1992 فيلم «سگ هاي انباري» به کارگرداني تارانتينو صاحب موفقيت در جشنواره ي فيلم «ساندنس» و با تحسين هاي بسيار رو به رو شد. «سک هاي انباري» يک فيلم پيچيده ي ديالوگ محور بود که آهنگ فيلم هاي بعدي تارانتينو را پايه گذاري کرد. تارانتينو در مدت سه و نيم هفته متن فيلم را به تحرير درآورد و بندر آن را براي «مونت هلمن»، کارگردان فيلم نوشت. هلمن به تارانتينو کمک کرد تا در سرمايه گذاري فيلم اطمينان خاطر داشته باشد و براي تهيه ي فيلم با شرکت «اينترتنمنت لايو» همکاري کردند. همچنين «هاروي کتيل» بازيگر آمريکايي علاوه بر بازي در فيلم، در سرمايه گذاري بر روي آن نيز مشارکت کرد. فيلمنامه «دومانتس واقعي» نوشته ي تارانتينو از سوي او به فروش رسيد و سرانجام در سال 1993 اکران شد. دومين فيلمنامه که تارانتينو آن را نوشت و به فروش رساند، «قاتلين بالفطره» بود که البته توسط کارگردان اين فيلم «اوليور استون» و «داو ولوز» و «ريچارد روتووسکي» بازنويسي شد. در پي موفقيت فيلم «سگ هاي انباري» تارانتينو به هاليوود نزديک و پروژه هاي متعددي به او پيشنهاد شد، فيلم هايي مانند «سرعت» و «مردان سياهپوش». ولي او در عوض به آمستردام هلند رفت تا بر روي فيلمنامه ي جديد خود يعني «داستان عامه پسند» کار کند. بعد از پايان نوشتن اين فيلمنامه، تارانتينو شروع به کارگرداني اپيزود چهارم از فيلم «چهار اتاق» به نام «مردي از هاليوود» کرد. فيلم با استقبال مناسبي از سوي منتقدان مواجه نشد. البته مخاطبين هم نظر مساعدي به فيلم نشان ندادند، تارانتينو همچنين فيلمنامه ي فيلم «از گرگ و ميش تا سحر» را نوشت. سومين فيلم تارانتينو در مقام کارگرداني، «جکي براون» (1987) بود. فيلم اقتباسي از رمان «شراب بد» نوشته ي «المور لئونارد» بود. فيلم در واقع گذري به دوره ي فيلم هاي شاهکار بود که در اوايل سال هاي هفتاد ميلادي در آمريکا ساخته مي شدند. تارانتينو سپس به فکر ساخت يک فيلم جنگي افتاد، فيلمي به نام «لعنتي هاي بي شرف» البته او ساخت اين فيلم را به تعويق انداخت تا بتواند فيلم «بيل را بکش» را نويسندگي و کارگرداني کند. فيلم «بيل را بکش» در دو فيلم اکران شد. در سال 2004 تارانتينو رييس هيأت داوري جشنواره ي کن شد. فيلم «بيل را بکش» در بخش مسابقه شرکت نکرد، ولي «بيل را بکش» 2 در نمايش عصر گاهي اکران شد. در حالي که در صبح روز پاياني جشنواره، نسخه ي اصلي سه ساعته ي اين فيلم با حضور تارانتينو بطور کامل براي عموم به نمايش درآمد. فيلم «ضد مرگ» تارنتينو در ششم آوريل 2007 اکران شد. تارانتينو در ميان کارهايش، فيلم ترسناک نيز دارد. فيلم «هاتسل» در سال 2006 اکران شد. تهيه کننده ي فيلم بر عهده ي تارانتينو بود. فيلم «لعنتي هاي بي شرف» به کارگرداني تارانتينو که در تابستان 2009 اکران شد. داستان گروهي از پارتيزان هاي آمريکايي در دوره ي جنگ دوم جهاني در فرانسه ي اشغال شده توسط ارتش نازي است. فيلمبرداري در اکتبر 2008 آغاز شد و در بيست و يکم آگوست 2009 به نمايش درآمد. فيلم ها با تمجيدهاي مثبتي مواجه شد و در گيشه فروش خوبي داشته است.
منبع:نشريه 7 روز زندگي-ش86.